شعر از مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) رندی و قلاّشی » چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمی دانم نه ترسا نه یهودم من، نه گبرم نه مسلمانم نه شرقیم نه غربیم نه بریم نه بحریم نه از کان طبیعیم، نه از افلاک گردانم نه از خاکم، نه از آبم، نه از بادم، نه از آتش نه از عرشم، نه از فرشم، نه از م، نه از کانم نه از هندم، نه از چینم، نه از ب ُ لغار و سَقسینم نه از مُلک عراقینم، نه از خاک خراسانم نه از دنیا، نه از عُقبی، نه از جنّت، نه از دوزخ نه از آدم، نه از //درد بی دردی علاجش آتش است//
به راستی ، که مولانا کیست؟؟
شاهکارهای زیبای پارسی: مست و هشیار از پروین، مست و محتسب از مولوی
کانم ,م، ,هندم، ,چینم، ,ب ,فرشم، ,نه از ,من خود ,خود را ,از هندم، ,کانم نه
درباره این سایت